محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه سن داره

محمد مهدی پاره تنم

روز ملی خلیج فارس گرامی باد

 اردیبهشت ماه روز ملی خلیج فارس گرامی باد.   محمد مهدی جان یادت باشه وطن یعنی وطن استان به استان               خراسان ، سیستان ، سمنان ، لرستان کویر لوت ، کرمان ، یزد ، ساری               سپاهان ، هگمتانه ، بختیاری طبس ، بوشهر ، کردستان ، مریوان          دو آذربایجان ، ایلام ، گیلان اراک ، فارس ، خوزستان و تهران            بلوچستان ، هرمزگان و زنجان ...
10 ارديبهشت 1392

کمی مادرانه

سلام...دوستان عزیزم.....پسر عزیزتر از جانم..... روزگار صفحه به صفحه در گذره و ما هستیم که نوشته های ثابت این صفحاتیم.... پسر عزیزم روزای با تو بودن شیرین هستن....بی نهایت لذت بخشه.... امروز یاد سال قبل افتادم که تو روز مادر با نگاه های شیرین و پر مهرت و خنده های عسلیت به روز من رنگ دیگه ای بخشیدی و معنی مادر بودن رو به من فهموندی.... نازنینم یک سال گذشته و دوباره تقویم ورق خورده و رسیدیم به روزهای نزدیک به روز مادر....سال قبل مامان جونت خونه ما بود و با هم جشن گرفتیم...اما امسال از هم دوریم.... نمی دونم برای مامانم چی بخرم....سال قبل که تونستم بفهمم چی می خواد و همونو براش خریدم اما امسال دو دلم...نقدی پرداخت ...
9 ارديبهشت 1392

حرفای در گوشی

سلام میوه دلم...پاره تنم...عشقم پسرم.... روزا یکی پس دیگری می یاد و می ره و شما هرروز بزرگتر می شی....امروز یاد دوسال پیش افتادم...چه روزایی بود بدون تو و در نبود تو.... دوسال پیش این موقع من و بابات از وجود تو میوه دلم بی خبر بودیم....شاید چند ماه قبل خیلی از خدا خواستیم که تو رو بهمون بده اما دیگه اردیبهشت ماه کاملا ناامید بودیم...فکر می کردیم لیاقت مادر و پدر بودن را نداریم....خیلی سخت بود بی تو بودن.....اما گویا معجزه خدا وقتی اتفاق می افته که اصلامنتظرش نیستی...وقتی که اصلا بهش فکر نمی کنی یه جرقه تو دلت روشن می شه و می شه شعله یه امید و یه شروع برای روزای شیرین....تو همون معجزه ی شیرینی...با تمام وجودم دوستت دارم ...
7 ارديبهشت 1392

از دست تو ناراحتم

سلام محمد مهدی مامان....اینروزا از دستت کلافه هستم....خیلی بد غذا شدی و ناراحتم می کنی...اصلا میلی به غذا نداری...آخه من چیکار کنم تا خوشت بیاد و غذا بخوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به جون مامان هر کاری می کنم تا غذا بخوری اما شما دریغ می کنی....پسر بدی شدی...مامان رو دوست نداری..... می دونی  امروز از دستت گریه کردم.... اخه بی انصاف من از همه چی زدم تا تو بزرگ شی و رشد مکنی و تو رفاه باشی حالا تو اینجوری می کنی..... خیلی حالم گرفته است دیگه تموم زندگی روزانه من شده منوی غذا برای هرروزت که چیه تو آقا پسر یه قاشق غذا بخوری با اشتها..... دیگه قاطی کردم....خدایا من با این بچه چه کنم...کمکم کن.... راستی تا یادم نرفته بگم که چقدر هم با...
4 ارديبهشت 1392

من و پسرم

سلام عسل مامان خوبی ...الهی که مامان به قربونت بشه...اینروزای تو پره از شیرینی و کارهای با مزه ای که انجام می دی...حرف زدنت که بازم ناقصه اما شکر خدا بابا و مامان رو کامل می گی....وای ادا و اطواری که در می یاری جیگله....اصلا می شی عسل.... اینم از سرگرمی جدیدت که پارک رفتنه و سرسره سواری... ************************* ********************** ********************* اینجا هم با لوگوهات بازی می کنی   به وسعت دنیا عاشقتم یدونه من     ...
3 ارديبهشت 1392

اولین نامه مامانی در سال 92

سلام...یه سلام نو تو سال نو با یه پست نو خدمت همه دوستان عزیزم....می دونم خیلی دیر اومدم اما باور کنید تا همین جمعه مهمون داشتیم و منم حسابی درگیر بودم... بعد از یک ماه تاخیر سال نوی همتون مبارک امسال که شکر خدا با لطف و نظر امام زمان سال خوبی برای من و خانواده ام بوده انشالله که برای همه همینطور بوده باشه و تا آخر هم همینطور پر خیر برکت و روزی و سلامتی و خوشحالی باشه....الهی آمین روزای خیلی شیرینی رو از دست دادم و نتونستم لحظه به لحظه برای یدونه پسرم که تموم زندگیمه بنگارم. اما حالا می خوام یه قول مادرانه با تمام عشقم به پسرم بدم...محمد مهدی جان از امروز که داول اردیبهشت 92 هست هر روز از شیرینی و کارهایی که انجام می د...
1 ارديبهشت 1392
1